تو، من و كاشي لايت حقیقت
شاخههای پرشکوفهٔ درختان، الگوهای تزئینی غنی کاشی و نقش قالیها، بهویژه نشاندهندهٔ حس زیباییشناختی و تزئینی هنرمند و دقت و ظرافت کارش است. با توجه به عدماطمینان بسیار، طبیعی است که پژوهشگران دربارهٔ برخی انتسابها مخالف باشند، اما حتی اگر تمام کارهای درادامهآمده، از سوی خود بهزاد نباشند، دستکم به روش و مکتب او تعلق دارند. در زمان شاه طهماسب بهزاد جایگاه بالایی داشت و با سلطان محمد و آقامیرک در کتابخانهٔ سلطنتی همکاری میکرد. در لطایفنامهٔ فخری سلطان محمد هروی داستانی دربارهٔ شیوهٔ کار بهزاد در دوران کهنسالی است. کسانی چون میرمصور و آقامیرک با وجود تفاوت کارشان از نظر پیچیدگی و ترکیببندی و رنگ، وفادارتر از سلطان محمد به شیوهٔ بهزاد بودهاند. او منظومهٔ فواره باغچهسرای را با نگاهی جدی به ادبیات شرق نوشته و آن را با این عبارت آغاز کرده است: «بسیاری چون من فواره را دیدهاند اما برخی از آنان در عالم وجود نیستند و دیگران نیز در بلاد دور سیاحت میکنند.» این عبارت برداشتی است از بیتهای ۴۷۹ و ۴۸۰ باب یکم بوستان سعدی. از دیگران وزیران شاه محمود میتوان به خواجه تاجالدین محمد مشیزی اشاره کرد که تا پایان عمر شاه محمود (۷۷۶ ه.ق) بر سر کار بود. شوربختانه، آگاهینداشتن فعلی از نقاشیهای پیش از ۸۹۰ ه.ق و پس از ۹۰۵ ه.ق بهزاد، نسبت به فعالیتهای او در سنین جوانی و پیری سبب تردید میشود.
پس از انجام نقشهبرداری و تهیه مدارک لازم، مجموعه به شماره ۲۱۹۰، در تاریخ ۲۷/۱۰/۱۳۷۷ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید و حریم و ضوابط آن در تاریخ بهمن ماه ۱۳۷۷ تعیین و تصویب و به مراجع قانونی اعلام شد. چنانکه حتی در مقطعی برای نخستین بار ایران و انگلیس روابط رسمی خود را کاملاً قطع کردند و «رشته الفت» با روسیه هم سست شد. از سده شش به بعد نگاره سرو از حالت ساده نخستین بیرون میآید و بتهجقه شکل شیوه یافته کامل و نهایی خود را پیدا میکند و ریزه کاریهای که به آن اضافه شده تشخیص سرو بودن آن را مشکل میسازد و جز قالب مخروطی شکل چیزی به سرو نمیماند. نقاشان هرات، شیوهٔ کار مکتب بهزاد را به بخارا بردند که در دربار پادشاهان شیبانی ادامه پیدا کرد. او افزون بر تربیت شاگردان برجسته، با دید و سبک خویش، بر دربار صفوی در تبریز اثری شگرف گذاشت. روایتی از میرعلیشیر در مجالسالنفائس، درویشمحمد خراسانی را از شاگردان بهزاد معرفی میکند. به نقل از داستان، بهزاد دستیار و شاگردی ترک به نام درویش محمد نقاش خراسانی داشت که تهیهکنندهٔ رنگ بود و بهزاد سپستر کارهای خود را به کاشی تبریز 60120 او واگذار کرد.
در قرن ششم قبل از میلاد زرتشت پیامبر بزرگ ایران ظهور کرد و بنا به روایت اوستا، کتاب یسنا در بالای کوه سبلان بر او نازل شدهاست. ارمنیان کاتولیک نیز کلیسایی به نام گریگور لوساوریچ مقدس دارند که در سالهای ۵۴-۱۹۵۰ میلادی بنا شدهاست. بقعه شیخ زاهد گیلانی بنایی در محله ی شیخاه بر در ۳ کیلومتری شهر لاهیجان در استان گیلان است که بنا بر برخی منابع آن را مدفن شیخ تاجالدین ابراهیم ملقب به شیخ زاهد گیلانی از عرفاً و دراویش بزرگ و از استادان شیخ صفیالدین اردبیلی دانستهاند. شهر اراک دارای ۲۵ واحد آموزش عالی شامل ۷ مرکز دولتی، یک واحد پیام نور، ۱۴ مرکز علمی کاربردی، ۲ واحد آزاد اسلامی و یک مرکز غیرانتفاعی است. یک نمونه که دربردارندهٔ ویژگیهای کلی سبک اوست، نسخهٔ خطی خمسهٔ علیشیر نوایی به تاریخ ۹۹۳ ه.ق است. تیزبینی بهزاد در نمایش محیط پیرامون و زندگی روزمره و کار مردم قابلتوجه است. آنچه که در این نوع شمایلنگاری، آشکار است جنبهٔ دربارینداشتن آنهاست و به تصویرگری رفتارهای جوانمردانه و عشقهای پادشاهان اختصاص ندارد؛ این آثار حوادث روزمره را - مانند رفتار شاهزادهای مست، وضو در مسجد، شیردادن مادیانها به کرهاسبها در اصطبل - نیز بر آن محتوا میافزاید و نشاندهندهٔ علاقهٔ او برای فعالیتهای افراد طبقات اجتماعی پایینتر - مانند دربانی که مزاحم ناخواندهای را میراند، خدمتگزاران در حال آوردن غذا و دهقانان در حال کار - است.
حتی هنگامی که در حال آرامش و سکون نمایش داده شدهاند، حالتشان طبیعی است. دشت نهاوند و ارتفاعات پیرامون آن (محدوده طبیعی نهاوند) یک حوضه بازاست. دیگر کمک در اینباره، استفاده از ابزار مرسوم در آن دوره بهنام کاغذ شفاف است، بهاینترتیب که شاید تکچهرههای موجود در یک نقاشی محرز بهزاد را، در دیگر کارها - که انتساب آنها به او مورد تردید است - نیز بتوان شناسایی کرد؛ اگرچه چنین روشهایی میتواند بهدست شاگردی نیز انجام شود. رنگدانههای غنی، محدودهٔ وسیعی دارند و با احساسی عالی از رنگ غنایافته همراه است. نقاشان مکتب جدید تبریز، پیرو سنت بهزاد در تصویر زندگی روزمرهٔ مردمان، سعی در نمایشی کامل از جهان پیرامون خویش در نگارههای خود داشتند و صفحه را از پیکرها و معماری و منظره میآکندند، اما با وجود نگاه واقعگرایانه، هیچگاه طبیعتنگاری در آثار را پیش نگرفتند و ترفندهای ایجاد نمای سهبعدی را بهکار نبردند. در هیچیک از آثار منتسب به بهزاد امضایی مطمئن از او وجود ندارد اما برخی از آنها تاریخی بر خود دارند که به نیمهٔ نخست سدهٔ دهم هجری اشاره میکند. با وجود این واقعیت که دگرگونی دیگری در سبک، بسیار سریع در دورهٔ صفوی رخ داد، اما در سه دههٔ نخست سدهٔ دهم هجری، سبکی میانه و گذار شکل گرفت که ویژگیهای بسیاری از کار بهزاد را نشان میدهد.